فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Off Duty

ˈɒfˈduːti ɒfˈdjuːti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • collocation B2
    فارغ از کار، مرخص
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد off duty

  1. adjective, adverb not working
    Synonyms: at liberty, on furlough, on holiday, on leave, on one's own time, on sabbatical, on vacation

ارجاع به لغت off duty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off duty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off duty

لغات نزدیک off duty

پیشنهاد بهبود معانی